ژاندارک

ژاندارک

tragedy plus comedy equales time
ژاندارک

ژاندارک

tragedy plus comedy equales time

درس انسانیت

ﺍﺳﺘﺎﺩﯼ ﺑﺎ ﺷﺎﮔﺮﺩﺵ ﺍﺯ ﺑﺎﻏﻰ ﻣﻴﮕﺬﺷﺖ.

ﭼﺸﻤﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﻳﮏ ﮐﻔﺶ ﮐﻬﻨﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩ.ﺷﺎﮔﺮﺩ ﮔﻔﺖ ﮔﻤﺎﻥ ﻣﻴﮑﻨﻢ ﺍﻳﻦ ﮐﻔﺸﻬﺎﻱ ﮐﺎﺭﮔﺮﻯ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﻍ ﮐﺎﺭ ﻣﻴﮑﻨﺪ ﺑﻴﺎ ﺑﺎ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﻔﺸﻬﺎ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻞ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺭﺍ ﺑﺒﻴﻨﻴﻢ ﻭ ﺑﻌﺪ ﮐﻔﺸﻬﺎ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺑﺪﻫﻴﻢ ﻭ ﮐﻤﻰ ﺷﺎﺩ ﺷﻮﻳﻢ !!!!...... ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ ﭼﺮﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﺧﻨﺪﻩ ﺧﻮﺩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﮐﻨﻴﻢ ﺑﻴﺎ ﮐﺎﺭﻯ ﮐﻪ ﻣﻴﮕﻮﻳﻢ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻩ ﻭ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻠﺶ ﺭﺍ ﺑﺒﻴﻦ ...

ﻣﻘﺪﺍﺭﻯ ﭘﻮﻝ ﺩﺭﻭﻥ ﺍﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪﻩ ..... ﺷﺎﮔﺮﺩ ﻫﻢ ﭘﺬﻳﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻥ ﭘﻮﻝ ، ﻣﺨﻔﻰ ﺷﺪﻧﺪ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﺮﺍﻯ ﺗﻌﻮﻳﺾ ﻟﺒﺎﺱ ﺑﻪ ﻭﺳﺎﺋﻞ ﺧﻮﺩ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻫﻤﻴﻨﮑﻪ ﭘﺎ ﺩﺭﻭﻥ ﮐﻔﺶ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﻴﺌﻰ ﺩﺭﻭﻥ ﮐﻔﺶ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻭﺍﺭﺳﻰ ،ﭘﻮﻝ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﻳﺪ.

ﺑﺎ ﮔﺮﻳﻪ ،ﻓﺮﻳﺎﺩ ﺯﺩ ﺧﺪﺍﻳﺎ ﺷﮑﺮﺕ .... ﺧﺪﺍﻳﻲ ﮐﻪ ﻫﻴﭻﻭﻗﺖ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﻴﮑﻨﻰ .... ﻣﻴﺪﺍﻧﻰ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﻣﺮﻳﺾ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻓﮑﺮ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺧﺎﻟﻰ ﻭ ﺑﺎ ﭼﻪ ﺭﻭﻳﻲ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﺍﻧﻬﺎ ﺑﺎﺯ ﮔﺮﺩﻡ ﻭ ﻫﻤﻴﻨﻄﻮﺭ ﺍﺷﮏ ﻣﻴﺮﻳﺨﺖ ....

ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩﺵ ﮔﻔﺖ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺳﻌﻰ ﮐﻦ ﺑﺮﺍﻯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻴﺖ ﺑﺒﺨﺸﻰ ﻧﻪ ﺑﺴﺘﺎﻧﻲ .....

ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﯾﮏ ﻓﺮﺩ ﻣﻌﻠﻮﻝ ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﮐﻢ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﻭﯾﺪ .
ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻣﺎﺩﺭﯼ ﮐﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﭽﻪ ﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﻧﺒﻮﺳﯿﺪ.
ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﯾﮏ ﻓﺮﺩ ﻣﺠﺮﺩ ﺍﺯ ﻋﺸﻘﺘﻮﻥ ﻧﮕﯿﺪ .
ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺍﺯ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﺗﻮﻥ ﻣﻐﺮﻭﺭﺍﻧﻪ ﺣﺮﻑ ﻧﺰﻧﯿﺪ ..........
ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺑﺮ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﺮﺗﺮﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ،
ﻣﮕﺮ ﺑﻪ " ﻓﻬﻢ ﻭ ﺷﻌﻮﺭ " ،ﻣﮕﺮ ﺑﻪ " ﺩﺭﮎ ﻭ ﺍﺩﺏ "
ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﺎﻥ …
ﺁﺩﻣﯽ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺻﻮﺭﺕ ﺣﻖ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺑﺎﻻ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ
ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺳﺖ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻠﻨﺪ
ﮐﻨﺪ !
ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭﺕ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ،
ﺍﯾﻦ " ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ " ﺍﺳﺖ.

نظرات 9 + ارسال نظر
باران پنج‌شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 08:36 ب.ظ

نه آوی جون
ولی حاظره یه خانم دکی مجانی بامبو ها رو ویزیت کنههه

فدات من که دکتر نیستم ولی کنجکاو شدم از باغشون دیدن کنم

آنا سه‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 09:39 ب.ظ http://aamiin.blogsky.com

با حکایتت کاری ندارم آویشن .. اما نوشته های زیری می شه ترحم. چرا طبیعی نباشیم؟ همونی که هستیم؟ نه فخر بفروشیم نه ترحم کنیم؟ وقتی جلوی یک معلول آهسته راه بریم زجرش می دیم. چون داریم نقصش را به یادش میاریم. وقتی جلوی کسی که مجرده از عشق حرف نزنیم .. این طوری باقی آدم ها را اون طرف یک خط نگه می داریم. این خیلی بدتر از فخر فروختنه. این یک طور تبعیض طبقاتیه . قرنطینه کردن آدم هاست.
ببخشید من هروقت میام این جا خیلی حرف می زنم. اما حس می کنم تو حرف هام را درک می کنی و دچار سوتفاهم نمی شی.

سلام آنا جون.من این نوشته رو یکی از دوستام برام فرستاد و اینجا گذاشتم تا ببینم عکس العمل بقیه چیه در موردش.متوجه منظورتون هستم که باید تعادل و حفظ کنیم ولی فکر کنم تو این متن بیشتر مخاطب همون افرادی بودن که خودشون رو بالاتر از بقیه آدمها می دیدن، البته این نظر منه و نمیگم نظر من درسته و نظر شما نادرست.
اتفاقا من خوشحال می شم از خوندن نظراتتون و یه جورایی حتی ازتون چیز یاد میگیرم
ممنون از شما که من و اینجوری شناختین، واقعا ممنونم

zahraa شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 10:06 ب.ظ http://dr-coffe.blogsky.com

حالا چرا با غصه دکی؟؟

باران شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 09:47 ب.ظ

وایییییییی
من عاشق بامبو
بابا بزرگ م یه باغ پر از بامبو دارهههه
آ ووووووویییییییی

چه تفاهمی
منم عاشق بامبو و هر گونه ی گیاهی و جانوری موجود هستم
بابا بزرگت باغشو نمیفروشه؟میخوام مزنه بیاد دستم

آواز در باد شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 06:41 ب.ظ http://singinginthewind.blogsky.com/

در برابر یه فرد مجرد از عشق‌تون نگید، خیلی ها شعور این کار رو ندارن

چرا؟
من کاری به شعور بقیه ندارم ، هرکسی آزاده هر برداشتی خواست از من داشته باشه و هر فکری راجبم کنه ولی من باز حرفمو میزنم به هر قیمتی هم که شده

دندون شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 09:31 ق.ظ http://roozhaye-zendegie-man.blogsky.com/

کاش همه ما آدما به این اصول عمل کنیم... از نوشته خیلی لذت بردم...

کاش،اگه اینجور باشه که هیچ جنگی تو دنیا اتفاق نمیوفته
قربون شما

خزنده شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 08:07 ق.ظ

من که اگه مقابل معلولین آروم راه برم که هر روز دیر میرسم که... تبصره نمی خوره این قانون؟

برای تو حالا استثنا قائل میشم که زود برسی به کارت

باران شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 07:46 ق.ظ

ما از شما سپاس گذاریم......بابت چنین پستی
آه آوی جان چقدر شما دانا می باشی
ما شما رو خیلی دوس می داریم:-*:-*:-*
هیچ وقت هم پاهاتو ازاین مدلی که هست..تغییر نده

من باید ازت تشکر کنم بابت اینکه وقت گذاشتی و کامنت دادی
قابلتو ندارم
منم دوست دارم
من که کلا پاهام درازه ، تغییر زاویه هم نمیدم حتی، خیالت راحت

آناهیتا شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 04:10 ق.ظ http://farfalla.blog.ir/

چقدر زیبا بود آویشن جان...
مرسی :)

قربووونت برم.قابلتو نداشت رفیق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد