ژاندارک

ژاندارک

tragedy plus comedy equales time
ژاندارک

ژاندارک

tragedy plus comedy equales time

everyday is girl's day

اکثر مواقع تا حرف از تکنولوژی میاد وسط همه نسبت به دخترا جبهه می گیرن و فکر میکنن که اگه دختر باشی باید قیافت شکل علامت تعجب باشه موقعی که با یه مشکلی تو هر دستگاهی مثل کامپیوتر یا موبایل مواجه میشی مخصوصا اگه فرد مورد نظر رشته ی تحصیلیش فنی نبوده باشه. نمی دونم شروع این جبهه گیری  چه زمانی بوده ولی در این حد می دونم که این کل کل سر ماجراهای این چنینی ربطی به ملیت ایرونی نداره چون به وضوح در بقیه کشورها هم دیده میشه.شاید من دارم  یه طرفه قضاوت می کنم ولی این چیزیه که همیشه باهاش برخورد داشتم.

من ادعایی ندارم که مخ برنامه نویسیم و هر مشکلی و بلدم حل کنم ولی حداقل انقدر جرات دارم که اگه از پس کاری بر نیام همون اولش بگم نه اینکه بمونم سه ساعت وقت کسی تلف بشه بعد بگم بلد نیستم درستش کنم.

یادم نیست دقیقا اولین جرقه ی علاقه ی من به تکنولوژی از چه سنی شروع شد ولی همین حد می تونم بگم زمانی که تعداد کاربرای ایرانی شبکه های اجتماعی  به مراتب کمتر از الان بود همیشه تو هر شبکه ای فعالیت داشتم و از اون طرف همیشه پی گیر گجت های جدیدی که به بازار میومد بودم.یه اعترافم همین جا بنویسم: اول دبیرستان یکی از تفریحاتم هک کردن موبایل بچه ها بود.شاید الان با شنیدنش پیش خودتون بگید چقدر مضحک، درست حق با شماست ولی اون زمان انجام همین کار اونم وقتی که نه اپ استور درست درمونی در کار بود که این همه برنامه ی هک و مجانی به کاربران ارائه بده  و نه حتی گوشی های اندروید وارد بازار ایران شده بود ، به نوبه ی خودش کار متفاوتی محسوب میشد.البته این رو هم اضافه کنم که همیشه با اجازه از خودشون هکشون می کردم و بعدشم بهشون میگفتم چیکار کنن که اطلاعات موبایلشون به سرقت نره.خلاصه دوستای صمیمیم گاهی به شوخی میگن من مثل شخصیت های موذی تو فیلمهای آمریکایی می مونم که معمولا تیپ پانک می زنه و تو یه اتاق تاریک پشت لپ تاپ وقت میگذرونه اونم در حالی که کل صفحات بچه های کالج و هک میکنه

کلا با وجود اینکه رشتم تجربی بوده نمی دونم چرا انقدر همش تو نخ تکنولوژی بودم و هستم (البته یه دلیلش شاید این بوده که وقت تنهایی زیاد داشتم)حتی الان که عضو یه استارت آپ شدم رفقای دوستم کلی تعجب کردن که منی که هیچ ربطی به تکنولوژی ندارم چجوری تو این وادی موندگار شدم.

در آخر فقط این و خواستم اضافه کنم که هیچوقت از رو ظاهر آدما قضاوت نکنین ،شاید اون آدم به ظاهر لاغر و دست و پا چلفتی یه نکات مثبتی هم داشته باشه و بتونه بدون کمک گرفتن از یک به اصطلاح مخ کامپیوتر ، اکانت توییتر از بین رفتشو به یه طریقی زنده کنه

موزیک امشب : Linkin Park - Castle Of Glass



چیزهای کوچک

واسم همیشه جالبه و حتی گاهی خنده دار که بعضی از دوستام با وجود موقعیت های خوبی که تو زندگی شخصی و کاریشون دارن هنوز هم به چیزای کوچیک و شاید از دید خیلی ها کم اهمیت تو زندگی من حسادت میکنن تا حدی که خودشون این قضیه رو به یه نحوی اعتراف میکنن.


به قول ماری: خدایا این خوشی ها رو از ما نگیر


موزیک امشب:


Anastacia- stupid little things


به یاد روزهای قدیمی

بالاخره بعد از گذشت یک هفته برنامه خندوانه با جناب خان برگشت.

شما رو نمی دونم ولی من این برنامه رو به عشق جناب خان دنبال می کنم .واقعا امشب بازگشت خوبی بود مخصوصا اینکه نادر سلیمانی مهمان برنامه بود و علاوه بر اینکه تم برنامه شادتر شده بود.در بین صحبتاش من مدام یاد کارای طنزی که در اونها بازی کرده بود میوفتادم مخصوصا این آهنگ:

خان دایی جون منه

خوشگل مو مشکیه

وقتی که ناراحت میشه

چشم من و در میاره


پ.ن: دهه شصتیا مطمئنا یادشونه

اومدم خونه :دی

حتما واستون سوال پیش اومده که من کجا باز غیبم زده بوده؟؟

خب در جواب باید بگم  یه فایل عکسم پاک شد بود و لپ تاپ و فرستاده بودم واسه ریکاوری و الان تازه رسیده دستم .جدای از اون موبایلم نیس که نسل اوله اندرویده واسه همون تو بلاگ اسکای نمی تونه کد یادداشت و بخونه طفلکی.

حالا مهم اینه که اومدم و دوباره وبلاگ سر پاست و برخلاف تصور خیلی از دوستان هنوز قصد ندارم در اینجا رو  ببندمحتی اگه دیر به دیر چیزی بنویسم که مسلما به درد کسی هم نمی خوره یا شایدم بخوره.نمی دونم......

سورپرایز : دو هفته ای میشه که دست به یه کار جدید زدم که شاید از دید خیلی ها رفتن و انجامش بعد از این همه سال احمقانه باشه ولی همونطوری که خودتونم تا حالا متوجه شدین من آدم تنوع طلبیم و نمی تونم یه جا بند شم. حالا برسیم به اصل ماجرا، بعد از مدت ها طلسم موسیقیایی من شکسته شد و رفتم کلاس گیتار کلاسیک ثبت نام کردم.بله درست شنیدین.....

می دونم الان متعجب شدین چطور منی که همش دنبال موزیکای ترنس و کانتری و راک هستم رفتم سراغ یه ساز کلاسیک؟!!!

خب دلیل اصلی انتخابم یکی علاقه به فرهنگ و موسیقی اسپانیاییه و دومین دلیلم این بود که من هر کاری و یا انجام نمی دم یا اگه انجامش بدم باید از پایه شروع کنم و چه سازی بهتر از گیتار که تو آهنگ سازی بیشتر سبکا استفاده میشه.(از الان گفتم که بعدها من و در سالیان دور در ابعاد استاد لیلی افشار تصور کنید)

درسته دارم ساز کلاسیک یاد می گیرم ولی هنوز طبع موسیقیم همونجوری مثل قدیم متنوع و رنگارنگه ، پس بفرمایید آهنگ


موزیک امشب : Eric Saade - Coming Home