برای کسب اطلاعات بیشتر و خریداری بلیط به آدرس وبسایت همایش مراجعه کنید.
پ.ن : یکی از حامیان رسانه ای همایش عصر تکنولوژی است.
به جرات می تونم بگم بعد از مدت ها یه گروه خوب از شام ایرانی و دیدم.می پرسید چرا ؟ الان براتون توضیح میدم.
برای منی که تقریبا تمام قسمت ها رو دیده بودم اول فکر نمی کردم با این همه هیجان مواجه شم و انتظار داشتم باز هم 4 نفر آدم معروف بیان آشپزی کنن و دور میز بشینن و فوقش یه جکی تعریف کنن یا از یه موضوع اجتماعی حرف بزنن و آخر شب هم یه نمره ای بدن و کات؟! ولی این گروه واقعا شاهکار بود.
به اعتقاد خیلی ها سروش صحت آدمی نیست که بتونه استند آپ کمدی اجرا کنه و کلا آدمی باشه که بقیه رو بخندونه ، ولی من معتقدم جزو معدود کارگردان های ژانر طنز تو ایرانه که کارش و خوب بلده.نمونش همین شام ایرانی که که کاملا فضای متفاوتی با اون چیزی که بیژن بیرنگ ساخته بود و ارائه میده.( طرفداران آقای بیرنگ لطفا از دستم دلخور نشین ، من هنوزم بابت ساخت خانه ی سبز به ایشون ارادت دارم فقط این سری شام ایرانی و بیشتر ترجیح دادم همین).
بهتون توصیه میکنم دی وی دی شام ایرانی و بخرید و 1 ساعت لذتشو ببرید.
شرکت کننده های این سری : پوریا پور سرخ ، سام درخشانی ، پژمان بازغی ، هادی کاظمی
داستان و توضیح نمی دم که از نمکش کم نشه ، فقط در همین حد بدونید شب دوم که میزبان هادی کاظمی بوده از ته دل میخندین
و تا یادم نرفته تو این سری هرشب 1 الی چند نفر از دوستاشون هم به عنوان سورپرایز میان و دیگه خودتون ببینین چه خبرا که نبوده بیا و ببین
ﺍﺳﺘﺎﺩﯼ ﺑﺎ ﺷﺎﮔﺮﺩﺵ ﺍﺯ ﺑﺎﻏﻰ ﻣﻴﮕﺬﺷﺖ.
ﭼﺸﻤﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﻳﮏ ﮐﻔﺶ ﮐﻬﻨﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩ.ﺷﺎﮔﺮﺩ ﮔﻔﺖ ﮔﻤﺎﻥ ﻣﻴﮑﻨﻢ ﺍﻳﻦ ﮐﻔﺸﻬﺎﻱ ﮐﺎﺭﮔﺮﻯ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﻍ ﮐﺎﺭ ﻣﻴﮑﻨﺪ ﺑﻴﺎ ﺑﺎ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﻔﺸﻬﺎ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻞ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺭﺍ ﺑﺒﻴﻨﻴﻢ ﻭ ﺑﻌﺪ ﮐﻔﺸﻬﺎ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺑﺪﻫﻴﻢ ﻭ ﮐﻤﻰ ﺷﺎﺩ ﺷﻮﻳﻢ !!!!...... ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ ﭼﺮﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﺧﻨﺪﻩ ﺧﻮﺩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﮐﻨﻴﻢ ﺑﻴﺎ ﮐﺎﺭﻯ ﮐﻪ ﻣﻴﮕﻮﻳﻢ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻩ ﻭ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻠﺶ ﺭﺍ ﺑﺒﻴﻦ ...
ﻣﻘﺪﺍﺭﻯ ﭘﻮﻝ ﺩﺭﻭﻥ ﺍﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪﻩ ..... ﺷﺎﮔﺮﺩ ﻫﻢ ﭘﺬﻳﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻥ ﭘﻮﻝ ، ﻣﺨﻔﻰ ﺷﺪﻧﺪ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﺮﺍﻯ ﺗﻌﻮﻳﺾ ﻟﺒﺎﺱ ﺑﻪ ﻭﺳﺎﺋﻞ ﺧﻮﺩ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻫﻤﻴﻨﮑﻪ ﭘﺎ ﺩﺭﻭﻥ ﮐﻔﺶ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﻴﺌﻰ ﺩﺭﻭﻥ ﮐﻔﺶ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻭﺍﺭﺳﻰ ،ﭘﻮﻝ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﻳﺪ.
ﺑﺎ ﮔﺮﻳﻪ ،ﻓﺮﻳﺎﺩ ﺯﺩ ﺧﺪﺍﻳﺎ ﺷﮑﺮﺕ .... ﺧﺪﺍﻳﻲ ﮐﻪ ﻫﻴﭻﻭﻗﺖ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﻴﮑﻨﻰ .... ﻣﻴﺪﺍﻧﻰ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﻣﺮﻳﺾ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻓﮑﺮ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺧﺎﻟﻰ ﻭ ﺑﺎ ﭼﻪ ﺭﻭﻳﻲ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﺍﻧﻬﺎ ﺑﺎﺯ ﮔﺮﺩﻡ ﻭ ﻫﻤﻴﻨﻄﻮﺭ ﺍﺷﮏ ﻣﻴﺮﻳﺨﺖ ....
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩﺵ ﮔﻔﺖ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺳﻌﻰ ﮐﻦ ﺑﺮﺍﻯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻴﺖ ﺑﺒﺨﺸﻰ ﻧﻪ ﺑﺴﺘﺎﻧﻲ .....
ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﯾﮏ ﻓﺮﺩ ﻣﻌﻠﻮﻝ ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﮐﻢ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﻭﯾﺪ .
پیشنهاد می کنم اگه تهران هستید و علاقه مند به مباحث نرم افزار حتما برید و ببینید
برای اطلاعات بیشتر در مورد جشنواره روی لینک کلیک کنید.
ﻫﺮﮔﺰ.....!!!
انسان ها به میزان حقارتشان توهین می کنند،
به میزان فرهنگشان عشق می ورزند،
به میزان هویتشان به دیگران احترام می گذارند و به میزان کمبودهایشان آزارت می دهند.
هرچه حقیرتر باشند بیشتر توهین می کنند تا حقارتشان را جبران کنند
هرچه فرهنگشان غنی تر باشد بیشتر به دیگران عشق می ورزند
هرچه هویتشان عمیق تر باشد محترمانه تر رفتار می کنند
و به اندازه درکشان می فهمند
و به اندازه شعورشان به باورها و حرفهایشان عمل می کنند
این حقیقت زندگی است.
اکثر مواقع تا حرف از تکنولوژی میاد وسط همه نسبت به دخترا جبهه می گیرن و فکر میکنن که اگه دختر باشی باید قیافت شکل علامت تعجب باشه موقعی که با یه مشکلی تو هر دستگاهی مثل کامپیوتر یا موبایل مواجه میشی مخصوصا اگه فرد مورد نظر رشته ی تحصیلیش فنی نبوده باشه. نمی دونم شروع این جبهه گیری چه زمانی بوده ولی در این حد می دونم که این کل کل سر ماجراهای این چنینی ربطی به ملیت ایرونی نداره چون به وضوح در بقیه کشورها هم دیده میشه.شاید من دارم یه طرفه قضاوت می کنم ولی این چیزیه که همیشه باهاش برخورد داشتم.
من ادعایی ندارم که مخ برنامه نویسیم و هر مشکلی و بلدم حل کنم ولی حداقل انقدر جرات دارم که اگه از پس کاری بر نیام همون اولش بگم نه اینکه بمونم سه ساعت وقت کسی تلف بشه بعد بگم بلد نیستم درستش کنم.
یادم نیست دقیقا اولین جرقه ی علاقه ی من به تکنولوژی از چه سنی شروع شد ولی همین حد می تونم بگم زمانی که تعداد کاربرای ایرانی شبکه های اجتماعی به مراتب کمتر از الان بود همیشه تو هر شبکه ای فعالیت داشتم و از اون طرف همیشه پی گیر گجت های جدیدی که به بازار میومد بودم.یه اعترافم همین جا بنویسم: اول دبیرستان یکی از تفریحاتم هک کردن موبایل بچه ها بود.شاید الان با شنیدنش پیش خودتون بگید چقدر مضحک، درست حق با شماست ولی اون زمان انجام همین کار اونم وقتی که نه اپ استور درست درمونی در کار بود که این همه برنامه ی هک و مجانی به کاربران ارائه بده و نه حتی گوشی های اندروید وارد بازار ایران شده بود ، به نوبه ی خودش کار متفاوتی محسوب میشد.البته این رو هم اضافه کنم که همیشه با اجازه از خودشون هکشون می کردم و بعدشم بهشون میگفتم چیکار کنن که اطلاعات موبایلشون به سرقت نره.خلاصه دوستای صمیمیم گاهی به شوخی میگن من مثل شخصیت های موذی تو فیلمهای آمریکایی می مونم که معمولا تیپ پانک می زنه و تو یه اتاق تاریک پشت لپ تاپ وقت میگذرونه اونم در حالی که کل صفحات بچه های کالج و هک میکنه
کلا با وجود اینکه رشتم تجربی بوده نمی دونم چرا انقدر همش تو نخ تکنولوژی بودم و هستم (البته یه دلیلش شاید این بوده که وقت تنهایی زیاد داشتم)حتی الان که عضو یه استارت آپ شدم رفقای دوستم کلی تعجب کردن که منی که هیچ ربطی به تکنولوژی ندارم چجوری تو این وادی موندگار شدم.
در آخر فقط این و خواستم اضافه کنم که هیچوقت از رو ظاهر آدما قضاوت نکنین ،شاید اون آدم به ظاهر لاغر و دست و پا چلفتی یه نکات مثبتی هم داشته باشه و بتونه بدون کمک گرفتن از یک به اصطلاح مخ کامپیوتر ، اکانت توییتر از بین رفتشو به یه طریقی زنده کنه
موزیک امشب : Linkin Park - Castle Of Glass
واسم همیشه جالبه و حتی گاهی خنده دار که بعضی از دوستام با وجود موقعیت های خوبی که تو زندگی شخصی و کاریشون دارن هنوز هم به چیزای کوچیک و شاید از دید خیلی ها کم اهمیت تو زندگی من حسادت میکنن تا حدی که خودشون این قضیه رو به یه نحوی اعتراف میکنن.
به قول ماری: خدایا این خوشی ها رو از ما نگیر
موزیک امشب:
بالاخره بعد از گذشت یک هفته برنامه خندوانه با جناب خان برگشت.
شما رو نمی دونم ولی من این برنامه رو به عشق جناب خان دنبال می کنم .واقعا امشب بازگشت خوبی بود مخصوصا اینکه نادر سلیمانی مهمان برنامه بود و علاوه بر اینکه تم برنامه شادتر شده بود.در بین صحبتاش من مدام یاد کارای طنزی که در اونها بازی کرده بود میوفتادم مخصوصا این آهنگ:
خان دایی جون منه
خوشگل مو مشکیه
وقتی که ناراحت میشه
چشم من و در میاره
پ.ن: دهه شصتیا مطمئنا یادشونه