ژاندارک

ژاندارک

tragedy plus comedy equales time
ژاندارک

ژاندارک

tragedy plus comedy equales time

(کوله وامپه) برتولت برشت 1932


قاضی: اسم؟
برشت: شما خودتون می دونین
قاضی: می‌دونیم اما شما خودت باید بگی.
برشت: خب. من رو به خاطر برتولت برشت بودن محاکمه می‌کنین. دیگه چرا باید اسمم رو بگم؟
قاضی: با این حال باید اسمتون رو بگین. اسم؟
برشت: من که گفتم. برشت هستم.
قاضی: ازدواج کرده اید؟
برشت : بعله

قاضی: با چه کسی؟
برشت: با یک زن

خنده حضار در دادگاه

قاضی: شما دادگاه رو مسخره می‌کنید؟
برشت: نه این طور نیست.
قاضی: پس چرا می‌گویید با یک زن ازدواج کرده‌اید؟
برشت: چون واقعا با یک زن ازدواج کرده‌ام!
قاضی: کسی را دیده‌اید با یک مرد ازدواج کند؟
برشت: بعله!
قاضی: چه کسی؟
برشت: همسر من. او با یک مرد ازدواج کرده است .
خنده حضار در دادگاه

نظرات 5 + ارسال نظر
یوسف پنج‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 12:01 ب.ظ http://singinginthewind.blogsky.com

zahraa چهارشنبه 17 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 10:44 ب.ظ http://dr-coffe.blogsky.com

جالب بود

میدوووونم

جلبک خاتون دوشنبه 15 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 10:56 ب.ظ http://zendegiejolbakieman.blogsky.com

اتفاقا به نظرم شاید من زیاده روی کردم و باهات زود صمیمی شدم...
چرا اینجوری میگی؟
مگه من حرف بدی زدم؟
من اگه گفتم برو پیش خواهرت فقط یه شوخی و لوس بازی بود من اصلا نمیدونستم تو به منظور مسخره کردن میگیری....
من از این ناراحت شدم که شاید زیاده رویم باعث شد که تو منظورمو بد متوجه شی...
من حتی وقتایی که از مامانم ناراحت بودم فقط بخاطر لوس بازی بهش میگفتم برو اصن پیش پسرت یا پیش شوهرت ( بابام)
باور کن قصد و منظور بدی نداشتم....
من از دست خودم ناراحت شدم، از اینکه چرا حرفی زدم که تو رو ناراحت کنم....
دیگه نمیدونم چی بگم....
واقعا نمیدونم فقط امیدوارم منو بخشیده باشی چون تا همین الانشم به اندازه کافی گریه کردم بابت همین....
ببخشید اگه ناراحتت کردم،
ببخشید اگه حرف زیادی هستم...
این کامنتای اخرو مخصوصا اون کامنتی که باعث ناراحتیت شد رو پاک کن لطفا...
خداحافظ

من که اومدم تو وبلاگت گفتنم بخشیدمت و از دستت ناراحت نیستم.حتی کامنتای شوخی هم گذاشتم.ولی تو خودت باز قضیه رو کش دادی.اینجوری نکن،الان احساس عذاب وجدان دارم.
بیخیال باش.دنیا ارزش اینو نداره که بخوای واسه چیزای به این کوچیکی گریه کنی .باشه؟

جلبک خاتون دوشنبه 15 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 07:33 ب.ظ http://zendegiejolbakieman.blogsky.com

اره، خوندم جوابی که به کامنتم دادی رو

خوبه که خوندی

شادی دوشنبه 15 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 03:06 ب.ظ

عجب دیالوگی.
مرسی مرسی

قربونت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد