ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
چه روزهای عجیبی و می گذرونیم . الان تقریبا ۲ سالی هست که درگیر ویروس کرونا هستیم و هر روز از گوشه و کنار اخبار مرگ دوستان و آشنایان و می شنویم ، این وسط هستند عده ای روشن فکر و باسواد که با وجود این اوضاع بد و نبود واکسن ذره ای از گردش و تفریح دست نکشیدند و هنوز فکر می کنند مرگ فقط برای همسایه است. من که برای هیچ کسی حتی دشمن خودم آرزوی مرگ نمی کنم ولی امیدوارم تا دیر نشده به خودشون بیان و کمی رعایت کنند ، چون بعدا به خاطر همین یه شب تولد و دورهمی و پارتی ممکن بعدها یه عمر پشیمون بشن .
گاهی هم با خودم فکر می کنم شاید این آدم ها تاکنون کسی و تو زندگیشون از دست ندادن وگرنه قطعا انقدر راحت با این موضوع برخورد نمی کردند.
در هر حال شانزدهمین سالگرد هم گذشت و همچنان یه تیکه از قلبم بدون وجود تو خالیه ، شانزده سال که هیچ اگه صد سال هم بگذره از درد و غم نبودت در زندگیمون کم نمیشه.
مامان مهربونم ، تو تک تک روزهای زندگیم روزی نبوده که جای خالیت و حس نکنم . حاضر بودم همه چیزم و بدم فقط یه کم بیشتر در کنارمون باشی.
خیلی زود از دست دادمت ، خیلی زود . نمی دونم همه انقدر با مادرشون صمیمی و وابسته هستند یا نه ولی واسه من تو بیشتر از یه مادر بودی ، یه دوست خوب که تو همه روزهای کودکی و نوجوانی کنارم بود و همیشه بهترین حامی من بود و راحت هر چیزی و می تونستم بهش بگم بدون اینکه بترسم چجوری در موردم قضاوت میکنه. بعد تو دیگه هیچ چیزی مثل قبل نشد ، مطمئن هستم اگه الان کنارمون بودی زندگیمون رنگ و بوی دیگه ای داشت .
نمی دونم آدم خوبی هستم یا نه و چقدر در این راه موفق بودم ولی تمام سعی خودم و می کنم که همون جوری که بهم یاد دادی آدم خوبی باشم و هیچ کار نادرستی در حق هیچ کسی نکنم.
همیشه تو فکر و قلبم زنده ای ، شاید جسمت کنارم نباشه ولی فکرت از سرم بیرون نمیره .
به امید روزی که دوباره تو یه دنیای دیگه همدیگر و ببینیم ، دوستت دارم مامان مهربونم .
در یک دنیای بهتری هستن قطعا، اینجا کلا موقتیم
موافقم ، من هم به امید دیدنش در یه جای دیگه این روزها رو سپری می کنم