ژاندارک

ژاندارک

tragedy plus comedy equales time
ژاندارک

ژاندارک

tragedy plus comedy equales time

به یاد رفیقی که توپه!!!

سلام. 

حالتون چطوره؟امیدوارم هرجایی که هستین بهتون خوش بگذره. 

راستش مطلب جدید نداشتم .....حس آپلود عکس رو هم نداشتم واسه همین یه چند تا اس ام اس که چندی پیش یکی از دوستان خوبم واسم فرستاده بود رو واستون اینجا میارم.امیدوارم که خوشتون بیاد و واسه دوستاتون بفرستین تا بدونن درسته که بزرگ شدن اما خاطراتشون همیشه تو ذهنتون به عنوان یه دوست خوب میمونه و با یادآوریش بهتون انرژی میده. 

اینم از اس ام اس هایی که گفتم: 

۱ـ

پدر پسر شجاع: از ایشان اطلاعات چندانی در دست نیست، وی کلا آدم

مشکوکی است، نامبرده در هیچ کدام از قسمت های کارتون نام حقیقی اش را بیان نکرده و همواره این سئوال مهم

وجود دارد که نام ایشان قبل از تولد پسرش چه بوده است؟! در همین رابطه تا به این لحظه شونصد نامه برای

ایشان ارسال شده است که متاسفانه ایشان هنوز نام حقیقی شان را بازگو ننموده و افکار  

 عمومی‌را متنور نکرده اند. 

 

۲ـ پرین: وی یک دختر فراری بوده است و بدون آنکه گواهینامه ی الاغ سواری

داشته باشد اقدام به سوار شدن بر پشت الاغی به نام «پاریکال» می‌کرده است، پرین به دروغ مدعی شده بود به

دنبال پدربزرگش است به شهرهای زیادی سفر کرده و اطلاعاتی را جمع آوری نموده است؛ قابل به ذکر است که

پدربزرگ پرین یکی از کارخانه داران و مفسدان اقتصادی شهرشان محسوب می‌شود و مادرش عکاس بوده که

  

۳ـ هاچ زنبور عسل: نامبرده یکی از زنبورهای بی هنر و بی سواد بوده است

که فرمول تهیه عسل طبیعی را بلد نبوده، وی پس از مدتی به دروغ و با استفاده از رسانه های زنجیره ای خبر

جعلی گم شدنش را منتشر می‌کند، سپس به بهانه ی واهی پیدا کردن مادرش به کندوهای همسایه ها سر زده تا بتواند

فضولی کند و راز ساختن عسل را از آنها کِش رفته و بدون رعایت حق کپی رایت(!) از این فرمول سوء استفاده

  کند

۴ـرئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری: مارکوپولو جاسوس بود! (جراید) 

 

امیدوارم جالب بوده باشه.اگه خوشتون اومده در موردش نظر بدین.مرسی از لطفتون. 

شاید دوستم با خوندن این متن بفهمه که دوستیش هیچوقت واسه من کمرنگ نمیشه و همیشه به یادشم حتی اگه از هم دور باشیم.رفیق مواظب خوبیات باش. 

فعلا تا یه های دوباره بای.

 

! 

دلایل و علل و انگیزه ی گرفتن عکس توسط مادر پرین در دست بررسی است 

افزایش بازدیدکنندگان در وبلاگ

1-


2-

3-


4-


5-


6-


7-

8-


9-


10-


11-


12-

ID

منبع : سایت

www.jokam.blogfa.com
این روش بسیار انحصاری و تاثیرگذار است .یک نفر را استخدام کنید که در یک خیابان شلوغ بایستد . این فرد می تواند پلاکارد که تبلیغ سایت شما روی آن است را نگه دارد و یا لباسی با نام سایت شما را بپوشد
آدرس سایتتان را روی بدنتان بنویسید و با لباس زیر در شهر بگردید.شانس زیادی وجود دارد که بدین وسیله بتوانید وبلاگتان را با بازدید کننده های تازه و زیادی آشنا کنید.البته باید فکری هم برای مزاحمت های احتمالی پلیس و ستاد مبارزه با بدحجابی کنید.یک بیسیم پلیس بخرید.در طول روز به بیسیم پلیس گوش دهید و همین که از حادثه جدیدی باخبر شدید با سرعت تمام خود را به محل مذکور برسانید.احتمال زیادی وجود دارد که خبرگزاری ها تصمیم داشته باشند تا از آنجا بصورت مستقیم اقدام به ارسال گزارش کنند.در هنگامی که خبرنگار در حال پخش زنده گزارش خود است به پشت سر او بروید و با تمام توان اسم وبسایتتان را فریاد بزنید.در چند حادث دیگر هم این کار را انجام دهید ، اینکار شما باعث می شود که طرفداران بسیار زیادی پیدا کنید! در اینصورت مردم تنها به این دلیل که شما را ببینند اخبار را تماشا می کنند.مقداری برچسب بخرید.برچسب روش ارزانی برای تبلیغات است. مقداری برچسب های کوچک که اسم وبسایت شما بر روی آن نوشته شده است بخرید و آنها را در هر جایی که میتوانید بچسبانید ! داخل توالت های عمومی ،روی ماشین مردم و هر جایی که فکر می کنید مردم به آن نگاه می کنند.وبسایتتان را صفحه خانگی تمام کامپیوترهایی که به آنها دسترسی دارید کنید.به یک کافی نت ، یک کتابخانه ، سایت دانشگاه یا حتی خانه دوستان و آشنایان بروید و وبسایتتان را صفحه خانگی تمام کامپیوترهایشان کنید.بیشتر کسانی که با کامپیوتر کار می کنند نمی دانند چطور آن را به حالت پیشفرض برگردانند.آدرس سایتتان را در صفحه اول تمام روزنامه ها بنویسید.صبح اول وقت به یک دکه روزنامه فروشی بروید و با یک ماژیک خوش رنگ آدرس سایتتان را در بزرگترین اندازه ممکن بر روی تمام روزنامه هایش بنویسید بطوریکه کل صفحه را بپوشاند.سپس قبل از اینکه فروشنده شما را بگیرد با سرعت هر چه تمام تر از محل فرار کنید . این کار را برای تمام روزنامه فروشی ها در دو نوبت صبح و عصر انجام دهید.آدرس سایتتان را بر روی تمام اسکناس هایی که خرج می کنید بنویسید. به عنوان یادگاری نام و آدرس سایت خودتان را روی هر اسکناسی که می خواهید به کسی بدهید بنویسید.در اینصورت به پول علاوه بر وظیفه اعتباریش ، یک وظیفه مهم دیگر یعنی ترویج سایتتان محول نموده اید.تابلوی تبلیغاتی انسانی کرایه کنید. .سایتتان را در معرض فروش بگذارید.سایت خودتان را در فروشگاه های اینترنتی با قیمتی که هوش از سر همه بپراند مثلا 20.000.000 تومان ، در معرض فروش بگذارید و دقت کنید تا همه متوجه آن شوند. به احتمال 99.99% کسی آن را از شما نمی خرد (چون شما اصلا قصد فروش ندارید) اما خوب اگر کسی آنقدر احمق است که برای سایت شما بیست میلیون تومان پول بدهد ، قبول کنید و یک سایت دیگر را با همین قیمت برای فروش بگذارید !با پوستر بزرگ تبلیغی از سایتتان به یک رویداد ورزشی بروید.تصور کنید با یک پوستر بزرگ تبلیغی و با یک رنگ جیغ به مسابقه فوتبال مثل پرسپولیس و استقلال بروید و هر وقت که دوربین تماشاگران را نشان می دهد نام سایتتان را به دوربین نشان دهید. آن وقت بدون هیچ گونه هزینه ای میلیون ها نفر از وجود سایت شما با خبر می شوند !از سایت های معروف دیگر استفاده کنید.در اینترنت به دنبال ویدیوهای محبوب بگردید ، سپس با یک ابزار ویرایش فایل های ویدیویی در اول فیلم ها بنویسید که این تصاویر از طریق سایت شما عرضه شده است.سپس آنها را در YouTube آپلود کنید. اگر آن ویدیو ها محبوب باشند به سرعت با تعداد بازدید کنندگان شما افزوده می شود.همچنین می توانید در شبکه های اجتماعی مثل Digg یا حتی همین بالاترین خودمان به تعداد زیاد ثبت نام کنید و بعد لینک خودتان را در آنها اضافه کنید و سپس با نام های کاربری خود به آنها رای دهید. استفاده از عنوان های جنجالی را فراموش نکنید. به عنوان روش دیگر می توانید در سایت های دوستیابی عضو شوید و بعد از اینکه 500-600 نفر را به لیست دوستانتان اضافه کردید برای آنها پیام های گروهی حاوی لینک سایت خود را بفرستید.کامنت فله ای بگذارید
به سرویس های وبلاگی مثل میهن بلاگ یا پرشین بلاگ یا همون بلاگفای خودمون که آخرین وبلاگ های بروز شده اشان را در صفحه اول نمایش می دهند بروید و به تک تک آنها رفته و در پست آخرشان نظری مشابه این جملات بگذارید: ” سلام، وبلاگ خوبی دارید.واقعا وبلاگ تکی داری! دوست دارم به عنوان یه کارشناس نظرتو در مورد پست آخرم بدونم …” البته مهم نیست که شما در مورد پرورش زنبور می نویسید و وبلاگ ایشان در مورد کامران و هومن است !همه باید باخبر شوند که شما سایت دارید : چه بخواهند ، چه نخواهند...یاهوی هر کسی که در اینترنت پیدا می کنید در مسنجرتان اضافه کنید.سپس روزی 300 بار آدرس وبلاگتان را به همشان بفرستید... 

پر فروش ترین فیلم ماه اخیر تمام سینماهای جهان salt

تا به حال به این فکر کرده اید که چرا این اواخر فیلم های زیادی درباره اسلام در هالیوود ساخته می شود؟؟!!

و در این فیلم نقش یک افسر سازمان سیا را بازی خواهد کرد که توسط یک پناهنده متهم می شود که او یکی از جاسوسان روسیه است و او نیزدر این میان در تلاش است تا بیگناهی خود را اثبات نماید.  

 

به گفته سایت سینمایی ورایتی، در پی درخواست های مکرر «آنجلینا جولی» برای بازی در فیلم «نمک»، کمپانی کلمبیا از «کرت ویمر»، فیلمنامه نویس این پروژه خواست تا با ایجاد تغییراتی در این فیلمنامه، نقشی که پیش از این قرار بود تا «تام کروز» آنرا بازی کند، در قالب یک شخصیت زن درآورد. 

 

 

 

در این فیلم جدید بازار پرجنجال هالیوود که در ژانر اکشن سیاسی قرار می گیرد "آنجلینا جولی" بازیگر آمریکایی نقش اصلی را ایفا کرده و به ناجی جهان اسلام تبدیل می شود و حوادث این فیلم به سرعت شکل می گیرد و پر از صحنه های متعدد تعقیب و گریز است. 

 

 

سناریوی فیلم که بر اساس اهداف اطلاعاتی ساخته شده از آنجا جالب می شود که یک جاسوس روسی در ماموریتی از جانب کرملین مامور حمله هسته ای به تهران و مکه با استفاده از کلاهکهای اتمی آمریکا از خاک این کشور می شود تا با این اقدام علاوه بر کشتن میلیونها مسلمان خشم جهان اسلام را از آمریکا برانگیزند.  

 

 

اینجاست که قهرمان آمریکایی فیلم با بازی آنجلینا جولی وارد می شود و از وقوع جنگ جهانی سوم جلوگیری می کند.
فیلیپ نویس کارگردان استرالیایی تبار فیلم "سالت" به ساخت فیلم های جاسوسی در هالیوود مشهور است. 

  

کشور تولید : ایالات متحده

ژانر : جاسوسی ، هیجان انگیز

زمان در حال اجرا : 100 دقیقه

تولید در : 2010

کارگردان :فیلیپ Noyce

با بازی :آنجلینا جولی، Liev Schreiber، Chiwetel Ejiofor 

 

لطفا نظر یادتون نره.مرسی 

عکس های والدین معروف و فرزندانشان !

 

 Victoria Beckham with her sons Brooklyn and Romeo 

 

    Spears with her son Sean 

Halle Berry and her daughter Nahla

ادامه مطلب ...

اس ام اس ضدحال...

نگاهت همچون باران است و قلبم همچون کویر... و می دانی که کویر بدون باران زنده است... پس برو بمیر

 

یه توپ دارم قلقلیه ....... موهای سرم فرفریه ..... مسیج جدید نداشتم سرت کلاه گذاشتم

 

گلهای خوشبوی دنیارو هم به پات بریزم بازم کمه چون پاهات خیلی بو میده

 

طرز تهیه پسر سالم مواد لازم . ...........اصلا ولش کن مواد رو حروم نکنیم

 

از من بپرسند بهترین، زیباترین، شجاع ترین، محبوب ترین، داناترین، عاقل ترین ادم کیه ؟ انگشتمو به طرفت تو دراز می کنم و می گم این نمی تونه باشه

 

دوست دارم یه سنگ بردارم و روی اون بنویسم:دلم برات تنگ شده و اونو محکم بکوبونم توی سرت تا بفهمی که فراموش کردن من چقدر سخت و دردناکه!!!!


ادامه مطلب ...

عکس های بی نظیر از ساخت شهر ونیز با اسباب بازی ( LEGO )

سلام 

این عکس ها به نظر من خیلی جالب هستن حتما ببینینشون. 

دلیل انتخاب این عکس ها این بوده که من خیلی از ونیز خوشم میاد.... این عکس ها رو یکی از دوستانم از سایت وطن دانلود واسم ایمیل کرده بود

ادامه مطلب ...

سینما

تسویه حساب پرفروشترین فیلم نوروزی شد  

 

 

فیلم تسویه حساب ساخته تهمینه میلانی با 24 سینما در تهران به فروش 270 میلیونی تومانی رسید.پوپک و مش ماشاء الله هم با اینکه تنها سه روز از اکران آن می‌گذرد به فروش 85 میلیونی تومانی دست یافت.

نوروز 89 طبق روال همیشه با اکران عمومی پنج فیلم در سینماهای تهران آغاز شد که البته فیلم های «عیار 14» پرویز شهبازی و به رنگ ارغوان «ابراهیم حاتمی‌کیا» از پیش از نوروز و بعد از جشنواره فیلم فجر روانه اکران شده بودند.

نوروز  89 با فیلم های «تسویه حساب» تهمینه میلانی ، «هیچ» عبدالرضا کاهانی ، «تهران - طهران» داریوش مهرجویی و مهدی کرم پور و «سلام برعشق» اصغر نعیمی آغاز شد که  متاسفانه فروش فوق‌العاده‌ای نداشتند.

تسویه حساب که پرفروش ترین فیلم اکران نوروزی است با بازی مهناز افشار ، لادن مستوفی، السا فیروز آذر، احمد مهران فر، بهاره افشاری، اکبر عبدی و... توانسته به فروشی نزدیک به 300 میلیون دست یابد. البته در کنار حضور بازیگران چهره حاشیه هایی چون توقیف دو ساله این فیلم و علاقمندان به سینمای این کارگردان زن سینما قطعا دراین میزان فروش تاثیر داشته است.

«سلام بر عشق» دومین فیلم اصغر نعیمی است که توسط پویا فیلم تهیه شده است. حضور بازیگران چهره و سوپر استاری مانند امین حیایی و نیکی کریمی یکی از عوامل فروش 173 میلیونی این فیلم است که البته با توجه به سابقه تولید فیلم های پویا فیلم بیشتر آثار تجاری هستند قابل پیش‌بینی بود.

«تهران - طهران» کاری از داریوش مهرجویی و مهدی کرم پور است که عنوان مهرجویی خود  می‌تواند دلیلی برای توجه علاقمندان به سینمای وی باشد. اپیزود مهدی کرم پور هم که فضایی جوان پسند دارد و حضور رضا یزدانی خواننده پرطرفدار هم دیگر  دلیلی است برای اینکه این فیلم نیز بتواند به فروش 112 میلیونی در تهران دست یابد و در رتبه سوم فروش قرار گیرد.

«هیچ» ساخته چهارم عبدالرضا کاهانی است که با 16 سینما در گروه سینمایی آزاد اکران شد این فیلم نیز با وجود بازیگران متعدد و موضوع و ساختار تازه ای که مطرح می کند قطعا با مخاطب خاص خود ارتباط برقرار می کند البته به دلیل حاشیه های نمایش ندادن آن در جشنواره فیلم فجر انتظار می رفت با فروش بالاتری روبرو شود اما این فیلم نیز با 17 روز اکران تنها  110 میلیون در تهران فروش داشته است.

«پوپک و مش ماشاء الله» اولین فیلم کمدی فرزاد موتمن است که امین حیایی ، مهناز افشار ، بهاره رهنما ، فرهاد آئیش در آن به ایفای نقش پرداخته اند و با اینکه تنها سه روز از اکران آن می‌گذرد به فروش 85 میلیونی در 23  سینمای تهرانی دست یافته است البته این فیلم جایگزین «عیار 14»در گروه سینمایی قدس شد.

فیلم «عیار 14» که بعد از جشنواره فیلم فجر هفت هفته اکران شد به فروش 150 میلیونی رسید و روز 10 فروردین ماه اکران ان به اتمام رسید. فروش «فیلم به رنگ ارغوان» ابراهیم حاتمی کیا نیز که بعد از جشنواره فیلم فجر اکران شد، به 530 میلیون رسیده است و همچنان اکران ان ادامه دارد. 

منبع:tehrankids.com

سال نو

گلها پاسخ سلام زمینند به آفتاب 

نه زمستانی باش که بلرزانی نه تابستانی باش که بسوزانی......... 

بهاری باش که برویانی 

شاید خیلی از شما دوستان بگین که عید تموم شده و این حرف ها رو باید گذاشت یه گوشه تا سال آینده....ولی به نظر من نه اینکار اصلا درست نیست البته درسته که عید تموم شده اما این که نشد دلیل.............اگه دلمون میخواد که پیشرفت کنیم و به آرزوهامون برسیم باید همه ی روزها رو بهاری بدونیم.اینجوری هم زندگیمون از یکنواختی در میاد و هم به اون هدف مهم........منظورم آرزوهامون میرسیم.پس واسه اینکه یه تنوعی به وبلاگ بدم یه چند تایی عکس واستون آپلود کردم که امیدوارم ازشون خوشتون بیاد. 

ادامه مطلب ...

داستان سیندرلا ایرانی (طنز)

یکی بود ، دو تا نبود ، زیر گنبد کبود که شایدم کبود نبود و آبی بود ، یه دختر خوشگل بی پدر مادر زندگی می کرد. اسم این دختر خوشگله سیندرلا بود که بلا نسبت دخترای امروزی، روم به دیوار روم به دیوار ، گلاب به روتون خیلی خوشگل بود

.سیندرلا با نامادریش که اسمش صغرا خانم بود و 2 تا خواهر ناتنیاش که اسمشون زری و پری بود زندگی می کرد . بیچاره سیندرلا از صبح که از خواب پا می شد باید کار می کرد تا آخر شب . آخه صغرا خانم خیلی ظالم بود . همش می گفت سیندرلا پارکت ها رو طی کشیدی؟ سیندرلا لوور دراپه ها رو گرد گیری کردی؟ سیندرلا میلک شیک توت فرنگیه منو آماده کردی ؟ سیندرلا هم تو دلش می گفت : ای بترکی ، ذلیل مرده ی گامبو ، کارد بخوره به اون شکمت که 2 متر تو آفسایده ، و بلند می گفت : بعله مامی صغی ( همون صغرا خانم خودمون ) . خلاصه الهی بمیرم برای این دختر خوشگله که بدبختیهاش یکی دو تا نبود . .... القصه ، یه روز پسر پادشاه که خاک بر سرش شده بود و خوشی زیر دلش زده بود ، خر شد و تصمیم گرفت که ازدواج کنه . رفت پیش مامانش و گفت مامان جونم ..... مامانش : بعله پسر دلبندم .... شاهزاده : من زن می خوام ..... مامانش : تو غلط می کنی پسره ی گوش دراز ، نونت کمه ، آبت کمه ؟ دیگه زن گرفتنت چیه؟......... شاهزاده : مامان تو رو خدا ، دارم پیر پسر می شم ، دارم مثل غنچه ی گل پرپر می شم .....مامانش در حالی که اشکش سرازیر شده بود گفت : باشه قند عسلم ، شیر و شکرم ، پسر گلم ، می خوای با کی مزدوج شی؟ ....... شاهزاده : هنوز نمی دونم ولی می دونم که از بی زنی دارم می میرم ...... مامانش : من از فردا سراغ می گیرم تا یه دختر نجیب و آفتاب مهتاب ندیده و خوشگل مثل خودم برات پیدا کنم . خلاصه شاهزاده دیگه خواب و خوراک نداشت . همش منتظر بود تا مامانش یه دختر با کمالات و تحصیل کرده و امروزی براش گیر بیاره. یه روز مامانش گفت : کوچولوی عزیز مامان ، من تمام دخترای شهر رو دعوت کردم خونمون، از هر کدوم که خوشت اومد بگو تا با پس گردنی برات بگیرمش ، شاهزاده گفت : چرا با پس گردنی؟ مامانش گفت : الاغ ، چرا نمی فهمی ، برای اینکه مهریه بهش ندی، پس آخه تو کی می خوای آدم بشی ؟ روز مهمونی فرا رسید ، سیندرلا و زری و پری هم دعوت شده بودند . زری و پری هزار ماشاالله ، هزار الله اکبر ، بزنم به تخته ، شده بودند مثل 2 تا بچه میمون ، اما سیندرلا ، وای چی بگم براتون شده بود یه تیکه ماه ، اصلا" ماه کیلویی چنده ، شده بود ونوس شایدم ...( مگه من فضولم ، اصلا" به ما چه شبیه چی شده بود ) . صغرا خانم حسود چشم در اومده سیندرلا رو با خودش نبرد ، سیندرلا کنار شومینه نشست و قهوه ی تلخ نوشید و آه کشید و اشک ریخت . یهو دید یه فرشته ی تپل مپل با 2 تا بال لنگه به لنگه ، با یه دماغ سلطنتی و چشمای لوچ جلوی روش ظاهر شد ....سیندرلا گفت : سلام....... فرشته : گیریم علیک . حالا آبغوره می گیری واسه من ؟ ...... سیندرلا : نه واسه خودم می گیرم .......فرشته : بیجا می کنی ، پاشو ببینم ، من اومدم که آرزوهات رو بر آورده کنم ، زود باش آرزو کن ...... سیندرلا : آرزو می کنم که به مهمونیه شاهزاده برم ...... فرشته : خوب برو ، به درک ، کی جلوی راهتو گرفته دختره ی پررو ؟ راه بازه جاده درازه........ سیندرلا : چشم میرم ، خداحافظ ...... فرشته : خداحافظ .... سیندرلا پا شد ، می خواست راه بیفته . زنگ زد به آژانس ، ولی آژانس ماشین نداشت . زنگ زد به تاکسی تلفنی ولی اونجا هم ماشین نبود . زنگ زد پیک موتوری گفت : آقا موتور دارید؟ یارو گفت : نه نداریم. سیندرلا نا امید گوشی رو گذاشت و به فرشته گفت ؟ هی میگی برو برو ، آخه من چه جوری برم؟ فرشته گفت : ای به خشکی شانس ، یه امشب می خواستم استراحت کنم که نشد ، پاشوبیا ببینم چه مرگته !!!! بلاخره یه خاکی تو سرمون می ریزیم . با هم رفتند تو انباری ، اونجا یدونه کدو حلوایی بود ، فرشته گفت بیا سوار این شو برو ، سیندرلا گفت : این بی کلاسه ، من آبروم می ره اگه سوار این بشم . فرشته گفت : خوب پس بیا سوار من شو !!! سیندرلا گفت : یه آناناس اونجاست فرشته جون ، به دردت می خوره؟ .... فرشته : بعله می خوره .....سیندرلا : پس مبارکه انشاالله . خلاصه فرشته چوب جادوگریش و رو هوا چرخوند و کوبید فرق سر آناناس و گفت : یالا یالا تبدیل شو به پرشیا. بیچاره آناناس که ضربه مغزی شده بود از ترسش تبدیل شد به یه پرشیای نقره ای. فرشته به سیندرلا گفت : رانندگی بلدی؟ گواهینامه داری؟....... سیندرلا : نه ندارم ........ فرشته : بمیری تو ، چرا نداری؟..... سیندرلا : شهرک آزمایش شلوغ بود نرفتم امتحان بدم...... فرشته : ای خاک بر اون سرت ، حالا مجبورم برات راننده استخدام کنم. فرشته با عصاش زد تو کله ی یه سوسک بدبخت که رو دیوار نشسته بودو داشت با افسوس به پرشیا نگاه می کرد . سوسکه تبدیل شد به یه پسر بدقیافه ، مثل پسرای امروزی . سیندرلا گفت : من با این ته دیگ سوخته جایی نمیرم.....فرشته : چرا نمیری؟........ سیندرلا : آبروم می ره....... فرشته : همینه که هست ، نمی تونم که رت باتلر رو برات بیارم ....... سیندرلا : پس حداقل به این گاگول بگو یه ژل به موهاش بزنه . خلاصه گاگول ژل زد به موهاش و با هر بدبختی بود حرکت کردند سمت خونه ی پادشاه. وقتی رسیدند اونجا دیدیند وای چه خبره !!!!! شکیرا اومده بود اونجا داشت آواز می خوند ، جنیفر لوپز داشت مخ پدر پادشاه رو تیلیت می کرد . زری و پری هم جوگیر شده بودند و داشتند تکنو می زدند . صغرا خانم هم داشت رو مخ اصغر آقا بقال راه می رفت (آخه بی چاره صغرا خانم از بی شوهری کپک زده بود ) خلاصه تو این هاگیر واگیر شاهزاده چشمش به سیندرلا افتاد و یه دل نه صد دل عاشقش شد . سیندرلا هم که دید تنور داغه چسبوند و با عشوه به شاهزاده نگاه کرد و با ناز و ادا اطوار گفت : شاهزاده ی ملوسم منو می گیری ؟....... شاهزاده : اول بگو شماره پات چنده ؟........ سیندرلا : 37 ....... شاهزاده در حالی که چشماش از خوشحالی برق می زد گفت : آره می گیرمت ، من همیشه آرزو داشتم شماره ی پای زنم 37 باشه. خلاصه عزیزان من شاهزاده سیندرلا رو در آغوش کشید و به مهمونا گفت : ای ملت همیشه آن لاین ، من و سیندرلا می خواهیم با هم ازدواج کنیم ، به هیچ خری هم ربط نداره . همه گفتند مبارکه و بعد هم یک صدا خوندند : گل به سر عروس یالا ... داماد و ببوس یالا ... سیندرلا هم در کمال وقاحت شاهزاده رو بوسید و قند تو دلش آب شد ( بعد هم مرض قند گرفت و سالها بعد سکته کرد و مرد) سپس با هم ازدواج کردند و سالهای سال به کوریه چشم زری و پری و صغرا خانم ، به خوبی و خوشی در کنار هم زندگی کردند و شونصد تا بچه به دنیا آوردند.

www.dostan.net
منبع:سایت

عکس متفرقه

این چند تا عکس رو مخصوص شما عزیزان گذاشتم .ازتونمیحام که یه نگاهی بهشون بندازین ضرر نمیکنین 

قربون رفقای گلم برم که الان تو وبلاگ آن هستن 

منو از نظرات و پیشنهادات خوبتون آگاه کنین 

 

ادامه مطلب ...